نویسنده کتاب «چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد» با اشاره به وضعیت توسعه و بحران‌های اجتماعی کشور گفت: متأسفانه مشکل اصلی امروز اقتصاد، جامعه، سیاست و وجوه زندگی جمعی در ایران، فقدان سرمایه¬ اجتماعی است.

دکتر محسن رنانی عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان در همایش «سرمایه اجتماعی موتور محرک توسعه در قرن بیست و یکم » که در پردیس آزادی دانشگاه یزد برگزار شد گفت: وضعیت توسعه در ایران با نوعی رکود و عدم موفقیت همراه است. چراکه اصولاً سرمایه­ اجتماعی شرط کافی توسعه به شمار می‌آید درحالی‌که در ایران سرمایه اجتماعی حلقه­ای گم‌شده و یا فراموش‌شده است.

وی افزود:  معضلات 10 سال اخیر اقتصاد ایران که از عوامل رکود اقتصادی در ایران نیز هست مربوط به فقدان سرمایه اجتماعی است.

به گفته وی امروز معضل اقتصاد ایران کمبود پول و نیروی انسانی نیست، حتی در کشور ما مازاد پول نیز وجود دارد. از دهه 80 به بعد شواهدی در خصوص کاهش سرمایه­ اجتماعی وجود داشت اما این امر پدیده­ای سیستماتیک نبود.

به اعتقاد وی فرآیند تخریب منابع در 15 سال اخیر تشدید شده است و اگر به‌فوریت سرمایه­ اجتماعی بازسازی نشود، از دنیا جا خواهیم ماند.

این استاد دانشگاه گفت: متأسفانه مشکل اصلی امروز جامعه­ ایران این است که مسئله سرمایه­ اجتماعی به‌صورت هدفمند و عملی دنبال نشده است، چراکه اگر این‌گونه بود سگینال، گفتارها و رفتارهای مقامات سیاسی کشور متفاوت نسبت به وضعیت فعلی تفاوت داشت.

دکتر رنانی با اشاره به وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور گفت: متأسفانه مشکل اصلی امروز جامعه ایران این است که سرمایه اجتماعی در وجوه حیات جمعی کشور وجود ندارد.

مفهوم سرمایه­ اجتماعی

دکتر محسن رنانی افزود: مفهوم سرمایه­ دارای ویژگی­هایی است که آن را از سایر مفاهیم جدا می­کند. این ویژگی­ها عبارت‌اند از؛ استهلاک کم، قابل انباشت بودن، قابل‌انتقال و قابل زایش باشد. مهم‌ترین مؤلفه سرمایه توانایی خلق ارزش آن است. ازلحاظ تخصصی هر چیزی که ارزش دارد سرمایه نیست.

وی تصریح کرد: در بین اموال ما به اموالی به نام دارایی، ثروت و سرمایه مواجهه هستیم. دارایی به آن دسته از اموال اطلاق می­شود که فقط در دست مالک و یا صاحب قرار دارند اما مفید نیستند. مانند زمینی که نه آب دارد و نه قابل‌کشت است. ثروت به دارایی­هایی اطلاق می­شود که مفید نیز هستند مانند همان زمین درصورتی‌که دارای آب باشد و نیز بتوان در آن زراعت انجام داد. اما سرمایه به دارایی­هایی که هم مفید هستند و هم دارای توانایی خلق ارزش هستند اطلاق می­شود.

وی با بیان اینکه در حوزه اجتماعی ما دارایی­هایی مانند قرآن، احادیث و ... داریم که فی النفسه دارایی هستند افزود: اگر از آن‌ها استفاده کنیم ثروت و اگر خلق ارزش کند سرمایه نامیده می­شود. به‌عبارت‌دیگر در صورتی احادیث و روایات از ویژگی سرمایه بودن برخوردار می­شوند که در محیط اجتماعی کاربردی و عملیاتی شوند. 

وی ادامه داد: سرمایه­ اجتماعی می­تواند دارایی، ثروت و یا سرمایه باشد. مثلاً همین آثار باستانی، وجود فیزیکی آن‌ها فی النفسه دارایی است، درصورتی‌که دارای فایده باشند ثروت و هنگامی­که در بحث توریسم موجب ارزآوری برای کشور می­شود از خصلت ایجاد ارزش برخوردار است و سرمایه نامیده می­شود.

به گفته دکتر رنانی در حوزه سیاست هم مانند سایر حوزه­ها دارای سرمایه­های اجتماعی هستیم اما همین‌که در جامعه ما بخواهند تبدیل به سرمایه بشوند تخریب می­شوند، هم از سوی مردم و هم از سوی ساختار حکومت.

این اقتصاددان تصریح کرد: مفهوم سرمایه به معنای امروزی یا کاپیتال حدود 200 سال سابقه دارد. پیش از آن مفهوم ثروت وجود داشت و نه سرمایه. در قرن 16 و 17 میلادی طلا و نقره دارای ارزش زیادی برای کشورها بود و آن را معیار ثروت تلقی می­کردند.

دکتر رنانی ادامه داد: در آن زمان به دولت توصیه می­شد که واردات را منع و صادرات را در اولویت قرار دهند زیرا موجب خروج طلا و نقره از کشور می­شد و در عوض زمینه ورود طلا و نقره را فراهم می­کرد. در قرن 18 میلادی کم­کم اقتصاد­دانان پی بردند که در صورت ادامه این وضعیت اصولاً تجارتی صورت نخواهد گرفت لذا زمین حاصلخیز معیار ثروتمندی کشورها است.

به گفته وی این نظریه تنها در باب جوامع اروپایی می­توانست صادق باشد زیرا در برخی جوامع زمین حاصلخیز وجود نداشت. اما در دوران بعد نظریه­ای از سوی آدام اسمیت ارائه شد که با این نظریه اقتصاد علمی شد.

وی افزود: در این نظریه عنوان شد که بخش اصلی اقتصاد و سرمایه نیروی کار است. این ایده تا اواسط قرن 20 پابرجا بود. از اواسط قرن بیستم به‌تدریج مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات علمی مطرح شد. تا پیش‌ازاین همه مباحث در مورد سرمایه دارای جنبه­های اقتصادی بودند.  اما از این زمان گفته شد که نیروی کار به‌تنهایی کارآمد نخواهد بود بلکه می­بایست به آموزش آشکار و ضمنی پایبند شود.

دانش آشکار و دانش ضمنی

دکتر رنانی اظهار کرد: دانش آشکار دانشی است که از طریق تحصیل، مطالعه و ... حاصل می­شود. آن چیزی که امروزه در مراکز آموزشی ما ارائه می­شود مصداق عینی دانش آشکار است. اما دانش ضمنی دانشی است که فرد از طریق تجربه خود و یا از طریق کسی یاد می­گیرد مانند همان سیستم استاد و شاگردی قدیم. قول معروف این بود که شاگرد باید فوت‌وفن را یاد بگیرد که فن دانش آشکار و فوت دانش ضمنی است.

وی با اشاره به اینکه دانش ضمنی هم در بعد تولید و هم در بعد سازمان مطرح است گفت: در بعد سازمان نحوه مدیریت و برخورد با کارکنان و اعضا همان دانش ضمنی است. همچنین بخش اعظم ثروت بنگاه­ها ماشین‌آلات و تجهیزات آن‌ها نیست بلکه دانش ضمنی است که در ایران به‌صورت بسیار جدی مغفول مانده است.

وی افزود: در ژاپن شرکت­های سهامی عام بلندمدت وجود دارند که عمر آن‌ها از عمر مؤسسان بیشتر است. این شرکت­ها علاوه بر دانش آشکار از دانش ضمنی نیز برخوردارند که موجب موفقیت آن‌ها در عرصه اقتصاد شده است.

وی در خصوص فقدان دانش ضمنی در ایران اظهار داشت: در ایران معاصر هر سی سال یک‌بار زلزله مرگبار رخ‌داده است.

چرخه تبدیل سرمایه به دارایی؛ نقطه‌ضعف جامعه ایرانی

دکتر محسن رنانی گفت: یکی از معضلاتی که در حال حاضر گریبان جامعه ایران را گرفته است مسئله تبدیل سرمایه به دارایی است. به‌عبارت‌دیگر سیکل کشور ایران از سرمایه به ثروت و سپس دارایی حرکت می­کند. مانند سربازی رفتن تحصیل‌کردگان.

وی اظهار کرد: ما نفت داریم که دارایی است از طریق فروش آن پول و ثروت به دست می‌آوریم و سپس این پول را هزینه می­کنیم برای تربیت متخصص. یک دانشجویی که برای وی هزینه شده است تا متخصص بشود پس از اتمام درس به سربازی می­رود که چون تنها دانش آشکار دارد پس از دو سال اصولاً دانش وی کمرنگ شده است. این یعنی فرآیند تبدیل سرمایه به دارایی زیرا این جوان تحصیل‌کرده دیگر متخصص به معنای کلمه نخواهد بود.

وی علت این امر را آشکار بودن دانش عنوان کرد و افزود: به لحاظ علمی اثبات‌شده است درصورتی‌که از دانش آشکار به مدت دو سال استفاده نشود، به میزان 50 درصد کاهش پیدا می­کند. درصورتی‌که دانش آشکار و ضمنی باهم ترکیب شوند ماندگاری بیشتری خواهند داشت. امروزه مسئله اصلی اقتصاد­دانان این است که چگونه سرمایه­ی اجتماعی را بالا ببرند.

نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» سپس به سطوح سرمایه­ اجتماعی اشاره کرد و گفت: در سرمایه­ اجتماعی ابتدا اعتبار اجتماعی ایجاد می‌شود که موجب تقویت پیوند و گره اجتماعی می­شود و درنهایت اعتماد را متجلی می­کند.

دکتر رنانی اظهار کرد: سرمایه اجتماعی دارای سه سطح خرد، میانی و کلان است. سطح خرد بین فردی، سطح میانی میان گروهی و سطح کلان شبکه­ای است.

به گفته وی مهم‌ترین اصل این است که بتوان سطح سرمایه­ اجتماعی را از خرد و میان گروهی به سطح شبکه­ای ارتقا داد. نتیجه سرمایه­ اجتماعی در سطح کلان این است که موجب می­شود به افرادی اعتماد کنیم که آن‌ها را نمی­شناسیم. مانند اعتماد به پلیس و پزشک.

وی مشکل اساسی جامعه ایرانی را نبود سرمایه اجتماعی بین اقوام و اقلیت­ها عنوان کرد و افزود: به‌عبارت‌دیگر اعتماد بین فردی که اعتمادی خاص است وجود دارد اما اعتماد عام که در سطح کلان متبلور می­شود وجود ندارد. بنابراین سرمایه­ اجتماعی در میان اقلیت­ها می­تواند عاملی مخرب قلمداد شود، زیرا از سطح میان گروهی به شبکه­ای ارتقا پیدا نمی­کند.

شاخص­های توسعه

وی در خصوص شاخص­های توسعه اظهار داشت: جامعه­شناسان سه شاخص اعتماد، مشارکت و همدلی را مطرح کرده­اند که منظور از اعتماد، تجلی این شاخص در سطح کلان و عام است، مشارکت نیز به همکاری اجتماعی سازمان‌یافته، مستمر و عقلانی اطلاق می‌شود، همدلی وقتی است که از عمق وجود، خود را جای دیگری بگذاریم و در احساس وی شریک شویم. همدلی بدون منت و انتظار است که در قبال آن فرد انتظار پاداش و یا تشویق ندارد.

وی ادامه داد: اقتصاددانان هر چیزی را که از جنس سرمایه باشد و دارای توانایی خلق ارزش باشد را سرمایه­ اجتماعی می­نامند. سرود ملی نیز همین‌گونه است. درصورتی‌که سرود ملی بتواند فضای تنفسی برای افراد ایجاد کند و فرد در هر زمان چه شادی و چه غم آن را بخواند، سرمایه­ اجتماعی است. ورزش عمومی نیز به همین صورت است.

منابع سرمایه اجتماعی

مترجم کتاب «عقلانیت نابه‌روال» سپس به منابع سرمایه­ اجتماعی اشاره کرد و گفت: در این مبحث دو نوع از منابع وجود دارند؛ منابع هویتی مانند نژاد، مذهب، قومیت، زبان و ... و منابع معرفتی مانند برخی سنت­های خانوادگی که از گذشته رسیده است و ما آن را رعایت می‌کنیم. مثلاً آموختن زشتی فعل دروغ از کودکی نوعی منبع معرفتی است. گاهی اوقات منبع دینی که در زمره منابع هویتی است می­تواند به‌عنوان منبع معرفتی تلقی شود.

وی ادامه داد: توسعه را می­توان به مثلثی تشبیه کرد که قاعده آن را سرمایه­ اجتماعی و دو ضلع دیگر آن را سرمایه­ انسانی و سرمایه اقتصادی تشکیل می­دهند. در این مثلث هرچقدر قاعده (سرمایه­ اجتماعی) گسترش یابد تمام مثلت گسترش پیدا می­کند اما گسترش دو ضلع دیگر به‌تنهایی به گسترش تمام ابعاد مثلث توسعه نخواهد شد.

به گفته وی کشوری مانند امارات از طریق ایجاد سرمایه­ اجتماعی مانند قواعد شفاف جاری و اقتصادی در مدت‌زمانی کوتاه توانست نسبت به جذب سرمایه­ اقتصادی و انسانی موفقیت یابد.  رانندگی و میزان وجود نرده­ها و حصارها در خیابان نیز می­تواند به‌عنوان شاخص­های اندازه­گیری سرمایه­ اجتماعی شمرده شود. اگر سرمایه اجتماعی تخریب شود دو ضلع مثلث توسعه نیز تخریب خواهد شد.

شاخص­های اندازه­گیری سرمایه­ی اجتماعی

دکتر رنانی افزود: برای اندازه­گیری سرمایه­ اجتماعی با دودسته از شاخص­ها سروکار داریم. یک دسته شاخص­های مستقیم هستند مثل؛ اعتماد و دسته دیگر شاخص­های معکوس مانند؛ تصادفات، آمار پرونده­های قضایی برحسب ورودی که در ایران نمونه خوبی است.

وی ادامه داد: توسعه فرآیندی است که دو بال و دو بازو دارد. یک بازوی رفاه هست که به معنای غلبه بر محدودیت­های طبیعی است مانند؛ سیل، زلزله، سرما و ... و بازوی دیگر رضایت است. رضایت به غلبه بر محدودیت­های اجتماعی اشاره دارد مانند؛ قوانین اجتماعی، آسیب­های ناشی از شور‌ش و سقوط بورس و ... .

وی تصریح کرد: ما نیاز به سه دسته سرمایه­گذاری داریم؛ یک دسته مربوط به سرمایه­گذاری اقتصادی، دسته دیگر مربوط به سرمایه­گذاری انسانی و دسته سوم سرمایه­ اجتماعی است.

این نظریه‌پرداز اقتصاد سیاسی افزود: در ایران تا پیش از برنامه چهارم اصولاً بحثی از سرمایه­ اجتماعی مطرح نبود و در این برنامه برای اولین بار به آن اشاره شد.

 وی همچنین اظهار کرد: بخش زیادی از ناتوانی ما در سرمایه­ اجتماعی به کودکی برمی‌گردد. اگر توانایی ارتباط را در کودکان تقویت نکنیم در بزرگ‌سالی مشکل خواهند داشت. توانایی ارتباط از سنین 2 تا 7 سالگی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا ایران را می­توان جامعه بدون کودکی نامید.

از دید وی تخریب مراجع تقلید، مقامات سیاسی و کشوری همگی تخریب سرمایه­های اجتماعی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: جامعه ایرانی در صورت مخالفت با فرد یا شخصی به‌جای مدیریت وی اقدام به تخریب او می­کند.

دکتر رنانی افزود: در جریان مبارزات حزبی اصولاً تخریب در سطح سران جریان مخالف صورت می­گیرد نه پیاده‌نظام. بنابراین تخریب سران جریان رقیب هم به‌نوعی تخریب سرمایه­های اجتماعی است.

وی در پایان گفت: مهم‌ترین مؤلفه سرمایه­ اجتماعی ارتباطی است که منجر به اعتماد در سطح سوم یا سطح کلان شود. این امر تحقق نخواهد پذیرفت مگر اینکه ما از خودمان شروع کنیم. تا قاعده اجتماع درست نشود رأس هرم نیز همچنان با ضعف مدیریتی روبه­رو خواهد بود.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا